سریالهایی که هنوز مبارک نشدهاند
راسخون: تلویزیون براساس سنت این چند سالهاش در کنار برنامههای مذهبی ویژه ماه رمضان، سریالهای داستانی مناسبتی را هم برای ماه مبارک روانه آنتن میکند. در واقع بعد از اینکه این سریالها توانستند مخاطبان زیادی را همراه خود کنند، ساخت سریالهای هر شبه شروع شد و این کار مدیران سیما فینفسه پسندیده است ولی ذکر یک نکته ضروری است، آن هم اینکه متأسفانه در این کار هم مثل خیلی از کارهای دیگر ما پیشرو و مبتکر نبودیم و به نوعی ساخت این سریالها کپی برداریای است از شبکههای عربی که چندین سال است سریالهایی را به مناسبت ماه رمضان برای مخاطبانشان پخش میکنند. اساساً پخش این گونه سریالها در کشور ما هم با یک سریال صوری شروع شد و بعد از آن کمکم فیلمسازان خودی به این کار روی آوردند.
جراحت
بیشک تا به امروز بهترین کار محمدمهدی عسگرپور فیلم سینمایی «قدمگاه» است؛ فیلمیکه نام عسگرپور را برسر زبانها انداخت و توانست موفقیتهای زیادی را کسب کند. هرچند عسگرپور در ادامه با فیلم «اقلیما» نتوانست موفقیت قدمگاه را تکرار کند. حالا این فیلمساز پس از سریال گلهای گرمسیری دوباره به سمت سیما آمده و برای اولین بار ساخت سریالی روتین و مناسبتی را امتحان میکند.
«جراحت» نام سریال جدید اوست که فیلمنامه آن را سعید نعمتالله نوشته است. آخرین کار نعمتالله همین سریال «زیر هشت» بود که توانست مخاطبان زیادی را همراه خود کند. جراحت قصه دو برادر به نام «بزرگ»و «اسماعیل» است که رابطه عمیقی با هم دارند. بزرگ پسر ارشد است و دخترش عقد کرده امیرحافظ پسر اسماعیل است ولی در گذشته این دو برادر اتفاقاتی افتاده است که ظاهراً قرار است در آینده مشخص شود. در این چند قسمت پخش شده از سریال چند نکته وجود دارد؛ اول شباهت زیاد قصه و شخصیتها به سریال موفق زیرتیغ، دوم بازیهای به نسبت خوب و روان فیلم است ولی چیزی که تماشاگر را تا حدی اذیت میکند ریتم کند و خستهکننده سریال است. گرچه در قسمت سوم کار با یک اتفاق (بارداری دختر) و شوک خوبی روبهرو شد که در ادامه میتواند پیشبرنده خوبی برای بقیه ماجرا باشد ولی در کل هنوز نتوانسته ارتباط گرمی با مخاطب برقرار کند.
ملکوت
«سایه آفتاب» اولین سریالی بود که حامد بهداد در آن بازی کرد و توانست با بازی خوبش در این سریال خودش را به سر زبانها بیندازد؛ سریالی که آهنج آن را ساخته بود.
آهنج امسال با سریال ملکوت به شبکه 2 آمده است. قصه ملکوت داستان مرد ثروتمندی به نام حاج فتاح است که در ابتدای ماه رمضان بر اثر سانحهای به کما میرود. بعد از موفقیتی که سریال «او یک فرشته بود» کسب کرد، ظاهراً قرار است یکی از سریالهای ماه مبارک با موضوعات فراطبیعی و ماورایی باشد و عهدهدار این رسالت هم بیشتر شبکه 2 سیما بوده است. حالا این خوب است یا بد قضاوت با شما. تا اینجای کار ضعف فیلمنامه اولین چیزی است که در مواجهه با این سریال میشود دید. شخصیتها کمی گیج و گنگ به نظر میآیند و تکلیفشان هنوز با خودشان مشخص نیست. در کارگردانی هم خلاقیتی به چشم نمیخورد. از نکات قابل توجه این سریال حضور محمدرضا شریفینیاست که مدتی بود خبری از او در تلویزیون نبود.
در مسیر زاینده رود
تا به اینجای کار «در مسیر زایندهرود» در مقایسه با دیگر سریالها از ریتم و پختگی بیشتری برخوردار بوده و ظاهراً مخاطب بیشتری را هم همراه خود کرده است.
حسن فتحی پس از موفقیت خوبی که با مجموعه میوه ممنوعه به دست آورد، دومین سریال مناسبتی خود را با نویسندگی همان نویسنده یعنی علیرضا نادری شروع کرده است.
عمده تخصص نادری در نوشتن دیالوگهای قوی و تأثیرگذار است؛ چیزی که از نوشتن نمایشنامههای متعدد به ارث میبرد. به یاد بیاورید دیالوگهای زیبا و پخته شخصیتهای «علی نصیریان» و«امیر جعفری» در میوه ممنوعه را. داستان سریال قصه مهران سارنگ فوتبالیست جوانی است که برای عقد قرارداد با باشگاهی تازه تأسیس به اصفهان سفر میکند و در پی تصادفی جوان نخبه اصفهانی با وی درگیر میشود و این آغاز ماجراهای این سریال است. از نکات دیگر حضور مهدی باقربیگی (مجید اسبق) در یکی از نقشهای اصلی است.
نون و ریحون
این اولین باری است که فرزاد مؤتمن پا به عرصه سریالسازی گذاشته است. تا اینجا که جزو ضعیفترین سریالها بوده و از ساختار بیخلاقیت و کلیشهای پیروی کرده است.
داستان این مجموعه درباره پنج دوست است که با هم از کودکی در یک محل بزرگ شدهاند و در یک سفرهخانه سنتی ماجراهای بسیاری برای آنها به وجود میآید تا آنجا که تصمیم میگیرند دیگر ازدواج نکنند و. . . از همین چند سطر میشود به بقیه قصه پی برد.
ولی در هر حال نون و ریحون تنها مجموعهای در ماه مبارک است که از ساختاری کمدی و طنز برخوردار است و این میتواند سهم عمدهای در جذب مخاطب برای این سریال داشته باشد. به شرط آنکه به قواعد طنز وفادار باشد.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}